در چهاردهسالگی هوای جبهه داشت، اما دل مادر راضی نمیشد و میگفت «تو هنوز برای جبههرفتن بچهای، تا هفده سالهات نشود، اجازه نمیدهم!» شهید نعمتالله حسنی برای اینکه پدر و مادرش را راضی کند، سه بار آموزشی رفت، تا اینکه یک شب خواب دید شهید شده و وقتی خوابش را برای مادرش تعریف کرد، او هم طاقت نیاورد و پسرش را راهی کرد؛ یادش گرامی.